top of page

عوامل گسترش فقر و فساد سازمان یافته در ایران (بخش دوم)

Updated: Sep 14

شارمین میمندی نژاد
جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی

چکیده:
در این جلسه، بر اساس دانش میدانی و دانشگاهی شارمین میمندی نژاد، نادر حبیبی و میکائیل عظیمی به بررسی "عوامل گسترش فقر و فساد سازمان یافته در ایران" پرداختیم. در سالیان گذشته شاهد تسریع سقوط نرخ ریال ایران، افزایش شدید تورم، بزرگتر شدن شکاف طبقاتی و آسیب جدی به طبقه متوسط و فرودست کشور بوده ایم. همزمان، رشد چشمگیری در اشکال مختلف فساد سازمان یافته در ایران رخ داده است، که از جمله نمودهای آن می توان به اختلاس های متعدد که حتی در رسانه های ایران هم پوشش داده شده اند اشاره کرد. با تمرکز بیشتر بر عوامل داخلی این فروپاشی اقتصادی در سالهای اخیر، میزبان شارمین میمندی نژاد، موسس و مدیر سازمان مردم-نهاد و خیریه "جمعیت امام علی" بودیم که به تازگی از ایران خارج شده و، بر اساس تجربیات سازمانی خود، حامل بینشی دقیق تر از شرایط فقر و فساد در ایران است. در کنار این تجربیات میدانی، همچنین میزبان نادر حبیبی، استاد اقتصاد خاورمیانه در دانشگاه برندایس، بودیم که بر اساس پژوهش های دانشگاهی خود، در کنار میکائیل عظیمی با سابقه کار در "دفتر برنامه‌ریزی اقتصادی و اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی"، بینشی علمی و اداری از شرایط فقر و فساد در ایران ارائه کردند.



گزارش جلسه:
شارمین میمندی نژاد، موسس جمعیت خیریه و امداد دانشجویی-مردمی امام علی در ایران، که طی سالیان دراز بطور مستقیم برای کمک به فقرا و اقشار آسیب پذیر جامعه در ایران در کنار همسر خود خانم زهرا رحیمی مدیر جمعیت، رهبری، سازماندهی وسیع و فعالیت اجتماعی کرده و پیش از خروج اجباری از ایران در سال 1402 چند ماه در زندان و سلول انفرادی مورد شکنجه نیروی سرکوب جمهوری اسلامی بوده است، صحبت خود درباره عوامل فقر و فساد سازمان یافته در ایران را با این گزاره شروع کرد که جمهوری اسلامی نیاز به فقر دارد.
او توجه ما را به آغاز یک آئین سیستماتیک از سال 1357 برای تغییر شناخت ما مردم ایران جلب کرد. وی حوادث سال 1357 در ایران را به این صورت تشریح می کند که در آن زمان جامعه در حال حرکت به سمت مدرنیته بود تا به انقلابی رسید که در آن نه تنها وعده بهبود شرایط اقتصادی و عدالت و برابری، بعلاوه آزادی و استقلال، داده می شد بلکه وعده معنویت بیشتر برای جامعه هم داده شد. به گفته میمندی نژاد، اتفاق انقلاب یک سوء استفاده و فساد معنا بود. از این رو ایران امروز دچار فقر معنا شده است. ارسطو فساد را اینطور تعریف می کند که چیزی ارزشمند که قبلا وجود داشته تباه شود و دیگر وجود نداشته باشد. به گفته میمندی نژاد در سال 57 معنویت در مدرسه علوی (مدرسه رفاه، اولین پایگاه نیروهای انقلابی و خمینی) تباه شد.

در توضیح ریشه های فساد، شارمین میمندی نژاد به توصیف شبی پرداخت که در آن چندین نفر از دولتمردان پیشین و افسران ارتش ایران در پشت بام مدرسه رفاه در سال 57 توسط نیروهای انقلابی بدون محاکمه عادلانه اعدام شدند. او به نقد صریح روند غیرقانونی و به حاشیه رفتن دادگاه در این رویداد پرداخت و خلخالی را به حیوان-انسان هایی از افسانه های یونانی تشبیه کرد که حتی نمی توان با آنها صحبت کرد، در حالی که یک دادگاه واقعی نیاز به قاضی ای دارد که حداقل بتوان با او حرف زد. او اضافه می کند که در این شب چهره های تکنوکرات و یقه سفیدهای ملی-مذهبی و آزادی خواه که بعداً جناح اصلاح طلب را تشکیل می دهند هم در اجرای این اعدام حضور دارند. او از نوری زاده نقل می کند که به یاد دارد چطور در آن زمان ابراهیم یزدی در تلاش بوده تا با خمینی مذاکره کند که آن شب افراد کمتری اعدام شوند: چانه زنی بر سر جان چند انسان! به هر حال، آن شب محاکمه ای انجام می شود و 4 نفر با حکم خمینی اعدام می شوند. میمندی نژاد این تیرباران و کشتار وحشیانه چند انسان را به شخم زدن تخم کینه و نفرت در وجود ایرانیت و انسانیت تشبیه می کند.

او در ادامه توضیح می دهد که آن شب بعد از اعدام، عاملان این کشتار همراه رهبر خود خمینی به پشت بام می روند تا در محل اعدام به شکرانه این نعمت به اقامه نماز بایستند! میمندی نژاد می پرسد که آنها پیشانی بر چه چیزی گذاشتند؟ سجده بر خضاب خون! او می پرسد که از آمیخته شدن این نماز و سجده با آن کشتار و خون قرار است در ایران چه چیزی بوجود بیاید؟ همزمان در دل اشخاص متعادل تری که در این شب حضور دارند چه می گذرد؟ همه سرشار از ترس و دلهره هستند که مبادا نفر بعدی من باشم! با موج خشونت و اعدام عده ای تندرو همراه می شوند تا خود را از مرگ نجات دهند. میمندی نژاد از خلخالی نقل می کند که به نوری زاده گفته است امشب قرار است چند نفر را به جهنم بفرستیم! اگر هم گناهی نکرده باشند می روند به بهشت! یعنی این جهان اصلاً عرصه قضاوت نیست، و جای قضاوت و دادگاه عادلانه را در این جهان خرافه گرفته است.

بطور خلاصه، شارمین میمندی نژاد آن شب و این سلسله اعدام های غیرعادلانه اول انقلاب را خاستگاه اولیه بی عدالتی، سیستم قضاییِ فاسد و در نهایت رشد وسیع فساد سازمان یافته و فقر گسترده در ایران می داند. او این اتفاق را سر منشأ یک ترس همیشگی در دل ما ایرانیان و تقسیم شدن ما به خودی و غیرخودی می داند: ترس از اینکه شأن انسانی خود را حفظ کنیم یا جان خود را، چیزی که هر شخصی را در هر اداره ای به فساد می کشد. میمندی نژاد توضیح می دهد که آن شب تاریک و آن سامانه ی بی هویتی در جان همه ما ایرانیان جای گرفته است.

در رابطه با بحث کارشناسی بر روی مسئله فقر در ایران، میمندی نژاد معتقد است که امروز در اثر ساخته شدن همین ساختارهای بتونی برای نابودی جان و مال مردم در ایران، در قالب نظام کنونی بطور فنی نمی توان انتظار داشت مسئله فقر قابل حل باشد و حتی اگر حکومت این موضوع را در صدر و اولویت همه چیز قرار دهد، این هم مثل سایر مسائل تنها دستمایه شعارزدگی و عوام فریبی خواهد شد. او ادامه می دهد که امروز ایران تبدیل به میدان فروش اسلحه برای قدرت های فاسد جهانی (روسیه و چین و متحدان اسلامگرای جمهوری اسلامی) و محل توزیع مواد مخدر بین مردم و اختلاس ها و دزدی های نجومی شده است. او اشاره می کند که امروز جمهوری اسلامی امنیت را به مردم می فروشد و در برابر آزادی قرار می دهد، و از جهت دیگر شهرنشینی و مدنیت را در برابر قبیله گرایی خود می گذارد و انتخابات را تبدیل به یک حرکت نمایشی کرده که هر وقت هر کسی را بخواهد از تیم خودش انتخاب می کند و بعنوان نامزد انتخابات به خورد مردم می دهد. او ادامه می دهد که این بیماری در حال سرایت کردن به سایر کشورهای جهان هم هست و ترکیه و یونان و افغانستان هم در مسیرهای مشابهی حرکت می کنند و در حال از دست دادن دموکراسی های خود هستند. به همین صورت در اقصا نقاط جهان شاهد افزایش بنیادگرایی و ملی گرایی و کاهش ارزش و قدرت نهادهای حقوق بشری مثل سازمان ملل هستیم.

در ادامه شارمین میمندی نژاد در توضیح آئینی که جمهوری اسلامی در سال 57 آن را آغاز کرد می گوید که این نظام ما را دچار "بی اکنونی" کرده است و تنها در گذشته و آینده زندگی می کند: یا برای امام حسین گریه میکنیم که 1400 سال پیش بوده یا برای امام زمانی که قرار است در آینده بیاید. اکنون وجود ندارد و این موضوع سوژگی را از مردم ایران گرفته و ما را تبدیل به اوبژه هایی کرده که نظام با آنها بازی می کند. این "بی هویتی" باعث شده که حتی واژه های ما مسخ شوند. مثلا از "خودکفایی" حرف می زنیم در حالیکه هیچ گونه خودکفایی نداریم، یا از استقلال از شرق و غرب حرف میزنیم در حالیکه انواع قراردادهای نابرابر را با چین و روسیه امضا میکنیم تا حمایت آنها را کسب کنیم و همزمان با غرب هم در حال مذاکره هستیم، که خود از نمودهای مختلف فساد است. به گفته شارمین میمندی نژاد، این اوبژه شدن و بی هویت شدن ماست که فساد تولید میکند.

میمندی نژاد توضیح می دهد که همه چیز ما امروز تبدیل به کارت هایی شده که جمهوری اسلامی با آن بازی می کند. از تکنوکرات ها و اصلاح طلب ها گرفته تا تمام سرمایه های ملی و جوانان و جان و مال ما تبدیل به کارت هایی شده اند که با آنها بازی میشود. در کنار این بازی، سیستم سرکوب آنقدر قوی عمل میکند که هیچکس حتی تصور هویت داشتن و سوژگی به ذهنش خطور نکند تا اگر خواستند حتی یک کوه را جابجا کنند صدای کسی در نیاید. او ادامه می دهد که امروز بسیاری از فعالان محیط زیست ما در زندان هستند. چرا؟ چون کسی حق ندارد فکر و احساس شخصی داشته باشد و نگران محیط زیست ایران باشد بجز سران حکومت. جمهوری اسلامی دائماً تلاش میکند نشان دهد که جان و مال و ناموس شما در دست ماست. "شما میتوانید درباره روسری بحث کنید، ولی درباره توسری هرگز"! جمهوری اسلامی به مردم می گوید که اگر جنبش راه بیاندازید و حداکثر بخواهید به شما حداقل هم نمی دهیم. می گوید جنبش راه بیاندازید 80 هزار نفر از جوانان شما را میگیریم، شکنجه میکنیم و معتاد تحویل جامعه میدهیم. مثل آقا محمد خان قاجار هزاران نفر را کور میکنیم!

در ادامه با اشاره به رشد شدید فقر در ایران و فروپاشی طبقه متوسط، میمندی نژاد توضیح می دهد که چطور اکثر جوان های کشور امروز درگیر تشویش مالی و خرید و فروش دائم و تقّلا برای فرار از فرو رفتن در فقر هستند. او توضیح می دهد که چطور جمهوری اسلامی به این صورت کارت های خود را در بین مردم پخش می کند و آنها را بازی می دهد. او به این مسئله اشاره می کند که بر اساس مشاهدات عینی داوطلبان جمعیت امام علی در ایران حکومت در حال پخش کردن مواد مخدر بین مردم است، چون میداند اعتیاد آدم ها را خفه می کند. او می گوید اگر فکر می کنید چنین شرارتی غیرقابل باور است ببینید چطور مردم را به راحتی اعدام می کنند و برای آنها به دلایل واهی حکم های بلندمدت زندان میبردند. میمندی نژاد میگوید برای خود او فقط به این بهانه که سالها پیش یک جمله حرف در جایی زده 19 سال حکم زندان بریدند. برای کسی که سالها برای کمک به کودکان فقیر و آسیب دیده با کمک هزاران داوطلب جمعیت امام علی کار کرده است، فقط به این خاطر که در برابر فساد و ظلم سکوت نکرد، 19 سال زندان بریدند و بارها توسط مامورین و بازجوها به او گفته شده "بچه های شما بروند زیر گل! بچه های شما به درد ما نمیخورند!" میمندی نژاد می گوید آنها فقط سرباز برای جنگ توهمی آخرالزمانی خود با اسرائیل می خواهند و از این روست که در پی فرزندآوری مردم درعین فقر و فلاکت هستند تا بتوانند آدم ها و نسل هایی تربیت کنند با خلق و خوی حیوانیِ خود.

در پایان میمندی نژاد به شرح مشاهدات خود و هزاران داوطلب جمعیت امام علی از شرایط کودکان فقیر در ایران پرداخت. او از کودکانی گفت در محله های فقیر نشین شهر که از شدت فقر و اعتیاد خانواده های خود به خودزنی روی می آورند. کودکانی که برای خرید مواد مخدر برای خانواده به محله های ناامن میروند و به آنها تجاوز میشود. کودکانی که وقتی بزرگتر می شوند به شکستن شیشه ماشین ها و دزدی روی می آورند و وقتی بزرگتر میشوند و تفاوت یقه چرک بودن و یقه سفید بودن را میفهمند به فکر انتقام از مردمی می افتند که همیشه آنها را نادیده گرفتند. جوان هایی که در نهایت جذب نیروهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی می شوند تا حالا آنها به بچه های مردم تجاوز کنند، مردم را کور کنند، شکنجه کنند و به قتل برسانند. این شرایطی است که ما را در یک ترس و سیاهی همیشگی فرو برده و چند دسته کرده است. چیزی که ما را یا در سکوتی مرگبار گرفتار کرده، یا در زدن و تخریب یکدیگر و یا به جایی که مثل فرهاد میثمی ها و سپیده قلیان ها حاضر شده باشیم همه چیزمان را در راه شرافت و آزادگی از دست بدهیم. شارمین میمندی نژاد آغاز همه این دردها را متصل به آن شب اعدام های ناعادلانه در مدرسه رفاه و اقامه نماز خون بر اجساد کشته ها و تباهی معنا و معنویت میداند.

معرفی سخنران:
شارمین میمندی‌نژاد فعال اجتماعی و بنیان‌گذار جمعیت امام علی است. "جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی" یک سازمان غیردولتی و مستقل دانشجویی و مردمی ایران بود که در سال ۱۳۷۸ شروع به کار کرد و در سال ۱۳۷۹ نخستین دفتر رسمی خود را در دانشگاه صنعتی شریف تأسیس نمود. این گروه را شارمین میمندی‌نژاد تأسیس کرد و در زمینه امور خیریه و کمک به نیازمندها و مطالبه گری حقوق ایشان فعالیت می‌کرد. از قدیمی‌ترین فعالیت‌های این گروه "آیین کوچه گردان عاشق" است که از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۹ برگزار شد. این جمعیت پس از ۱۰ سال فعالیت در سال ۲۰۱۰ به عضویت شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد ECOSOC درآمد. یکی از فعالیت‌های این جمعیت نجات برخی کودکان محکوم به اعدام بوده‌است. جمعیت امام علی یک نهاد تماماً داوطلبانه بود و ده هزار عضو داوطلب در این نهاد در حال فعالیت بودند. در ۲ تیر ۱۳۹۹ جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی خبر داد که نیروهای امنیتی میمندی‌نژاد، بنیان‌گذار سازمان، را در خانه‌اش بازداشت کرده‌اند. شارمین میمندی‌نژاد پس از ۱۲۹ روز بازداشت در عصر سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ با قید وثیقه ۲ میلیارد تومانی آزاد شد. او مدتی پس از آزادی از ایران خارج شد و به نیویورک مهاجرت کرد.
63 views0 comments

Comentarios


bottom of page