پویا آزادی، مدیر پروژه ایران 2040 دانشگاه استنفورد
در این جلسه دکتر پویا آزادی، مدیر پروژه ایران 2040 در دانشگاه استنفورد، بر اساس تحقیقات اخیر خود و تیم همراهش به بررسی روند مهاجرت و فرار سرمایه انسانی از ایران پرداخت. به این منظور، او بررسی خود را به چهار بخش اساسی تقسیم کرد: 1- آموزش و تشکیل سرمایه انسانی، 2- روند مهاجرت از ایران، 3- محرک های مهاجرت و 4- نقش مهاجران ایرانی در توسعه کشور.
در رابطه با بحث آموزش و تشکیل سرمایه انسانی در ایران، این مطالعه به بررسی تغییرات کمّی و کیفی در گسترش آموزش بین مردم ایران و تأثیرات آن بر توسعه اقتصادی کشور در چند دهه گذشته پرداخته است. آمار مربوط به نرخ باسوادی در ایران نشان دهنده ی افزایش با یک شیب چشمگیر در جمعیت باسواد کشور در طی هفت دهه گذشته از حدود 10 درصد به نزدیکی 90 درصد جمعیت بوده است. این تغییر شدیدتر از بسیاری کشورهای دیگر از جمله هند، چین و ترکیه بوده است. به شکل مشابه، جمعیت دانشجویان دانشگاهی در رده سنی 19-25 سال نیز افزایش زیادی داشته که این تغییرات تا حدود سال 1380 تقریبا خطی بوده است و پس از آن بسیار شدیدتر شده و در حدود سال 1393 به حداکثر خود رسیده و پس از آن رو به کاهش گذاشته است. دلیل افزایش شدید در نرخ دانشجویان دانشگاهی را می توان در افزایش شدید زاد و ولد در دهه 1360 و پس از آن سیاست های مرتبط با افزایش ظرفیت دانشگاه ها در سطح کشور جستجو کرد.
با استفاده از آمارهای بدست آمده شاخص میانگین تعداد سال های تحصیل را میتوان برای جمعیت کشور محاسبه کرد. در این مطالعه، این شاخص برای ایران در بازه سال های 1370 تا 1397 محاسبه شد که نشان دهنده این است که ایران تقریباً از همه کشورهای جهان در این زمینه بهتر عمل کرده است. به این صورت که در این بازه زمانی تعداد سال های تحصیل در میان ایرانیان بطور میانگین از 4 سال به 10 سال رسیده است. در ادامه رابطه ی این موفقیت چشمگیر در افزایش کمّی تحصیلات در ایران با تولید ناخالص سرانه (بعنوان شاخصی برای رشد اقتصادی در کشور) بررسی و با تعدادی از سایر کشورهای جهان مقایسه شد. این مقایسه نشان می دهد که متأسفانه افزایش سال های تحصیل در ایران تأثیر قابل توجهی بر افزایش تولید ناخالص سرانه در کشور نگذاشته و این در حالیست که در کشورهای همچون کره جنوبی این رابطه بسیار قوی بوده است. در مقایسه با کشورهایی مثل چین و ترکیه نیز که در حدود سال 1370 به لحاظ تولید ناخالص شرایطی مشابه ایران داشته اند، هنوز ایران در بهره برداری از تحصیلات مردم برای رشد اقتصادی بسیار ضعیف تر عمل کرده است. به لحاظ کیفیت آموزش (در دوره دبستان و راهنمایی)، روش های استاندارد بررسی کیفیت آموزش (TIMSS و PISA) نشان می دهند که ایران در دو دهه بین سال های 1374 تا 1394، اگرچه تا سال 1386 بهبود داشته و پس از آن دوباره دچار کاهش کیفیت شده است، در میان سایر کشورها همواره در یک سوم پایینی مانده است. از این بابت ایرانی وضعیتی بهتر از برزیل و عربستان داشته ولی بسیار بدتر از کره جنوبی، چین، روسیه، مالزی و ترکیه عمل کرده است.
بررسی روند مهاجرت نشان می دهد که در طی 5 دهه گذشته بطور کلی نزدیک به 3.2 میلیون ایرانی به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. از این تعداد بیشترین اشخاصی که اقامت دائم در کشور مقصد دریافت کرده اند به ترتیب ساکن آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس، سوئد، ترکیه و غیره بوده اند و حدود نیمی از این جمعیت هنوز اقامت دائم دریافت نکرده اند. همچنین این مطالعه نشان داده است که نرخ مهاجرت در سال های منتهی به انقلاب 1357 بسیار شدید شده و پس از آن کاهش یافته تا اینکه از حدود سال 1388 (پس از شکست جنبش سبز) تا به امروز دوباره شیب شدیدی یافته است. در رابطه با روند خروج دانشجویان از کشور در طی 5 دهه گذشته آمار بدست آمده نشان می دهند که این روند در حدود سال 1357 اوج یافته و به حدود 70هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور رسیده و پس از آن رو به کاهش گذاشته تا اینکه از حدود 1380 (پس از حادثه کوی دانشگاه) به بعد دوباره رو به افزایش رفته است. این روند تا به امروز ادامه یافته تا به نزدیکی 130هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور رسیده است.
هرچند، در مقایسه روند خروج دانشجو از ایران در سال های قبل از انقلاب و سال های اخیر بر اساس نظرسنجی ها می توان گفت که در حالیکه در دهه 1350 تنها 10 درصد از دانشجویان بطور دائمی مهاجرت می کردند، امروز نزدیک به 90درصد از آن ها قصد بازگشت به کشور را ندارند. از جهت دیگر، بررسی تعداد محققین دانشگاهی ایرانی فعال در خارج از کشور (اشخاصی که حداقل یک مقاله علمی چاپ کرده باشند) که در سال 1380 حدود 3هزار نفر بوده، در سال های اخیر به بیش از 30هزار نفر رسیده است. در نهایت، تعداد پناهجویان ایرانی در خارج از ایران از حدود سال 1360 تا به امروز در حدود یک میلیون نفر برآورد شد که از این تعداد نزدیک به یک سوم پناهنده شده اند. بررسی تغییرات تعداد درخواست پناهندگی ایرانیان در طی این سال ها نشان می دهد که سه نقطه ی بیشینه آن در سال های 1365، 1379 و 1395 رخ داده اند.
عواملی که محرک مهاجرت هستند را می توان به چهار دسته اصلی تقسیم بندی کرد. دسته اول "عوامل مستعدکننده" هستند که در طولانی مدت و طی چند دهه به آرامی تأثیر می گذارند. از جمله این عوامل می توان به عامل مشوق اقتصادی یا به عبارت دیگر اختلاف درآمد بین کشور مبدأ و کشور مقصد اشاره کرد. دسته دوم "عوامل قریب" هستند که کوتاه مدت تر بوده و در طی چند سال بر روند مهاجرت تاثیرگذار هستند. بعنوان مثال می توان به تغییرات کوتاه مدت در نرخ تورم و قدرت خرید مردم در کشور اشاره کرد. گروه سوم "عوامل آنی" هستند که تأثیر تقریباً بلافاصله بر روند مهاجرت می گذارند. از جمله این عوامل می توان به جنگ، بلایای طبیعی، فروپاشی نظام بانکی و غیره اشاره کرد. در نهایت، دسته چهارم "عوامل واسط" هستند که بطور مستقیم تأثیرگذار نیستند اما می توانند مهاجرت را تسهیل کنند. بعنوان مثال می توان به تسهیل مسافرت هوایی، دسترسی به اینترنت یا خدمات کنسولی در کشور اشاره کرد که بطور غیرمستقیم بر روند مهاجرت تأثیر می گذارند.
در پایان، با توجه به یافته های فوق و تأثیر منفی که این روند مهاجرت می تواند بر توسعه کشور در بلندمدت داشته باشد، این مطالعه راه حل هایی برای تأثیرگذاری مهاجران ایرانی بر ایران ارائه میکند. این راه حل ها عبارتند از بازگشت حقیقی یا مجازی استعدادها به ایران، سرمایه گذاری مالی در کشور، کمک های انسان دوستانه توسط ایرانیان متمول، رواج توریسم با مسافرت به ایران و بازاریابی برای محصولات ایرانی و همچنین حواله مبالغ قابل توجه به داخل کشور. هرچند واضح است که تمامی این موارد نیاز به تغییرات اساسی در نحوه سیاست گذاری در ایران داشته تا ایرانیان خارج از کشور برای مشارکت در توسعه کشور احساس امنیت کنند.
جهت اطلاعات بیشتر به نسخه اصلی مقالات دکتر آزادی در پیوند زیر مراجعه کنید:
Comments